اینا مال گذشتس.

!Interrupted
1402/4/24، 10:09

یادمه که اون فیلمارو میدیدم. یادمه که بهم میخندید.

-از بچگی علاقه زیادی به زن ها داشتم.

فکر می کردم گناهکارم، حالا لیست اون فیلم هارو کنار اسم تو می بینم. از همشون متنفرم. 

از ادل و دختر مو آبی ،

از دالاس که زندگی واقعی جزمین رو بهش یاد اوری کرد،

از اهنگ های اون گروه.

همه چیز خیلی شبیه همه،

باعث میشی از خودم متنفر شم.

پریا شبیه اون بود، نه؟ 

نفرت تنها چیزیه که حسش می کنم.

2 نظر2 پسند

کوین.

!Interrupted
1402/4/24، 08:07

نیاز دارم تو کنسرت مانسکین باشم،

دیوید بخونه you'll be the saddest part of me

و من با تمام وجودم داد بزنم a part of me that will never be mine.. =)

این احساس مسخره، دوست داشتن نیست. اگر چیزی به این اسم وجود داشت قطعا حسی فرازمینی تر از این حرف ها بود.وابستگی ی چیز متفاوته،

می گفت نمیدونم چرا بجای دیدن فیلم و سریال و تفریح توی این سن خودشونو به دردسر میندازن.نمیدونست خودش قراره وابسته اون دختر بشه.

به هر حال،

دوره پیشرفته فوتوشاپ امروز شروع میشه و تا اخر هفته  ادامه داره.بابت اینکه بعد مدت ها زود بیدار شدم خوشحالم =] 

نتایج بیاد هرچی که باشه به دخترک پیام میدم. نمیدونم،ولی باید خیلی وقت پیش اینکارو می کردم. اون ی xntx که از مسخره بازی های اینطوری خوشش میاد. از بازیچه گرفتن بقیه نه، از خودشیفتگی. ادم منطقیه. و از کامنتای رفیقاش وجوابایی که خودش داده بود اینو فهمیدم.ولی ببین..من خیلی بیشتر از اون چیزی دوست دارم که بخوای به مسخره بگیریش و با ی جواب اونطوری تمومش کنی دختر.

بازم میگم،

اسمش دوست داشتن نیست.

0 نظر2 پسند

بیشتر از همیشه؟خیلی وقته.

!Interrupted
1402/4/23، 20:42


تا کی بازی کنم تو بگو رولِ قویارو
تا کی نشون ندم که تنگه دلم واست
حسمو بزار تو این آهنگه بگم واست ، بیشتر از همیشه تو یادتم معتادتم:)
نمیری از جلو چشم پس میزنم خاطراتو
میبینمت تو بیداریم.

تو خوابه من میای و میری بعدش میشه خوابه بد

بیشتر از همیشه نیازت دارم
دوس دارم زیر بارون بازم پیاده با من
راه بیای در گوشم بگی خیالت راحت
من که هستم حتی اگه یه ایرانه باهات بد

خودمو که گول نمیشه بزنم:)

نپریدی از سرم یه ذره م(حتی ی ذره م.)
افتاده دوباره باز تو سرم بیام ببینمت تورو..

0 نظر1 پسند

حالم بهتره. رفتیم کنسرت،اجراها به قدری بی مزه بود که فقط دلت میخواست فرار کنی. ی دختر اونجا ایستاده بود. ی دسته گل دستش بود، گل های صورتی با جلد سبز.به رنگ موهاش،سبز آروم بود و با لبخند به صحنه نگاه می کرد. دلم میخواست تا ابد بهش خیره میشدم. شبیه دخترکم بود..

حالا که دوروز گذشته عصبانی نیستم.نتیجه اونقدرام مهم نیست. در هر صورت قراره تو این رشته ادامه بدم.

سریال my name و شروع کردم.گادههه.

میخوام اون طرحی که از داستان بچه ها کشیدم و خیلی جدی بشینم پوستر ازش بکشم:)من ی عمر با اینا زندگی کردم ، مطمئنم ی روز کتابشونو می نویسم.(هیچکس درباره دوستای خیالیش اینطوری صحبت نمیکنه.)

باید برم ی سری عکس پرینت بگیرم.عکسای قبلی رو انداختم دور.

0 نظر1 پسند

میزنیم سلامتی تو.

!Interrupted
1402/4/22، 20:13

مدالای تو اتاقشو که دیدم بغض کردم.

من قربانی دوران شدم،با این تفاوت که جرعت نداشتم ادامه بدم.

حاضرم همه چیزمو بدم تا دوباره اون حسارو تجربه کنم.

راه رفتن روی تاتامی، استرس مبارزه،ضربان قلب روی ۱۰۰۰،داد زدن استاد و میله ای که دستش بود،تنبیه های سخت و سرعتی هایی که باعث میشد نتونیم نفس بکشیم.

نمیدونم،فقط گریه دارم=)

3 نظر1 پسند

دستای تو گرمه، منم سردمه.

!Interrupted
1402/4/22، 01:35

میزبان امسال استان گلستانه.امیدوارم چرت باشه ، دانشگاه ازاد تهران به اندازه کافی دور هست.از استرس نمیدونم چیکار کنم.

 هوا سرده.دارم چاق میشم. دارم از بین میرم. تنها چیزی که تو این مدت گیرم اومد همین استرس بود.نمیدونم. تو همه چی باختم.کمپلکس دست نخورده مونده. ویدیو های دوره حتی باز هم نشدن. خیلی وقته ورزش نمیکنم. بعد زنده ی خودم رو مخفی کردم. تمام شب بیدارم ، شبیه مرده ها شدم.در واقع تو مرحله ای از زندگیمم که نمیدونم دقیقا چه غلطی دارم میکنم.خدایا:))))

0 نظر0 پسند

چرا دیگه نمیخندم؟

!Interrupted
1402/4/21، 15:35

حس کنکوری بودن دارم. انگار سازمان سنجش داره اذیت میکنه و جوابا نمیاد و من از استرس تحلیل میرم.

اون نقاشی رو کامل کردم ، بیشتر مغزم در اختیار انگزایتی بود. نگار می گفت تو؟ استرس؟ نمیدونم.

چک کردن وبلاگ اون بچه حالمو بدتر کرده. فکر کردن به نصب دوباره سوشال مدیا باعث میشه بترسم.

قرار بود پیشرفت کنم ،

چیزی جز خاکستر اینجا نمیبینم.

ولی من تنها شرکت کننده از البرزم. به نظر میرسه اونقدرام نباید نگران بود.البته، تو باید میرفتی مرکز. 

شیطان میگفت. انسان نمیتونه از حلقه اعمالش فرار کنه. مقدر شده؟ بی فایده به نظر میرسه.

هیچ فایده ای نداشته و من فقط دوستامو طرد کردم =)

 

2 نظر1 پسند

من رو ۲۹ تا گزینه حساب کرده بودم اونوقت نشستم میبینم ۳۴ - ۳۵ تا سوال هست و چند ثانیه بیشتر ندارم! اگر اولش میزدن ۴۰ تا سوال من میرفتم مرکز به سوالا جواب بدم نه مثل الان!

نمیدونم نتیجه چی بشه ، خیلی ریلکس داشتم جوابارو چک میکردم مراحل بعدی و دیر دیدم. ولی اون ۳۰ تایی که روشون کار کردم اوکی بود حداقل ۲۸ تاش درسته. از ۱۰۰ امتیاز ۷۰ و میگیرم نه؟

تو شوکم.

:)

0 نظر1 پسند

پنجه صبحه بیدار

!Interrupted
1402/4/21، 05:08

های رو بلو دریم

کاش تو اینجا بودی

نه رو گوشیم

بلو دریم

....‌‌

You'll be the sadest part of me

That part of me never be mine

....

منی که کل شب و بیدار بودم: خب صبح شده پاشیم ورزش کنیم! هیچ ایده ای ندارم قراره چه اتفاقی بیوفته. ولی اگه برم فنی حرفه ای همه چی خیلی بهتر میشه و روز بهتری خواهد بود ، نه از لحاظ تقلب و اینا بخاطر طبیعت اونجا و کلا فضای کارگاه

....

Some body told me

That you had a boyfriend

Who looks like a girlfriend

That i had in february of last year

....

!I'm breaking my back just to know your name

....

من اصلا ادم خسودی نیستم ، ولی به این مرد واقعا حسادت میکنم که دوبار بیرون ایران و دیده و امیدوارم تو مسابقات ۲۰۲۴ من برم اون انتخاب نشهههههه.

...‌‌.

دارم رد میدم و ۴ ساعت و ۵۰ دقیقه مونده!

0 نظر0 پسند

ساعت سه صبحه و من فقط دارم با دیدن ولاگای ملت از مسابقه و شب امتحانشون خودمو سرگرم میکنم ، ۷ ساعت مونده فقطططط.

تو تراس گرفتم خوابیدم و هوا وحشتناک سرده.دارم رد میدم یکی نجاتُم بدههههه

فردا برم فنی حرفه ای؟ نرم؟ لعنتی.نمیدونم. اگه نرم و بعد بتونم برسم کشوری میگن ایول تنهایی تونست برم مربی اونجا باشه خودم عذاب وجدان میگیرم که انجامش ندادم.ولی اصل کار کشوریه.اره.هام.اثرات بی خوابی.

0 نظر0 پسند
قدرت گرفته از بلاگیکس ©
© هم آماده باش ، هم تیکه پارم.