هم آماده باش ، هم تیکه پارم.

هم آماده باش ، هم تیکه پارم.

خدا ام بزنم زمین سر پام سریع

بیشتر از همیشه؟خیلی وقته.


تا کی بازی کنم تو بگو رولِ قویارو
تا کی نشون ندم که تنگه دلم واست
حسمو بزار تو این آهنگه بگم واست ، بیشتر از همیشه تو یادتم معتادتم:)
نمیری از جلو چشم پس میزنم خاطراتو
میبینمت تو بیداریم.

تو خوابه من میای و میری بعدش میشه خوابه بد

بیشتر از همیشه نیازت دارم
دوس دارم زیر بارون بازم پیاده با من
راه بیای در گوشم بگی خیالت راحت
من که هستم حتی اگه یه ایرانه باهات بد

خودمو که گول نمیشه بزنم:)

نپریدی از سرم یه ذره م(حتی ی ذره م.)
افتاده دوباره باز تو سرم بیام ببینمت تورو..

1402/4/23 20:42 !Interrupted 0 نظر1 پسند

ولی من الان دیگه دلم تنگ شده برات.

حالم بهتره. رفتیم کنسرت،اجراها به قدری بی مزه بود که فقط دلت میخواست فرار کنی. ی دختر اونجا ایستاده بود. ی دسته گل دستش بود، گل های صورتی با جلد سبز.به رنگ موهاش،سبز آروم بود و با لبخند به صحنه نگاه می کرد. دلم میخواست تا ابد بهش خیره میشدم. شبیه دخترکم بود..

حالا که دوروز گذشته عصبانی نیستم.نتیجه اونقدرام مهم نیست. در هر صورت قراره تو این رشته ادامه بدم.

سریال my name و شروع کردم.گادههه.

میخوام اون طرحی که از داستان بچه ها کشیدم و خیلی جدی بشینم پوستر ازش بکشم:)من ی عمر با اینا زندگی کردم ، مطمئنم ی روز کتابشونو می نویسم.(هیچکس درباره دوستای خیالیش اینطوری صحبت نمیکنه.)

باید برم ی سری عکس پرینت بگیرم.عکسای قبلی رو انداختم دور.

1402/4/23 15:14 !Interrupted 0 نظر1 پسند

میزنیم سلامتی تو.

مدالای تو اتاقشو که دیدم بغض کردم.

من قربانی دوران شدم،با این تفاوت که جرعت نداشتم ادامه بدم.

حاضرم همه چیزمو بدم تا دوباره اون حسارو تجربه کنم.

راه رفتن روی تاتامی، استرس مبارزه،ضربان قلب روی ۱۰۰۰،داد زدن استاد و میله ای که دستش بود،تنبیه های سخت و سرعتی هایی که باعث میشد نتونیم نفس بکشیم.

نمیدونم،فقط گریه دارم=)

1402/4/22 20:13 !Interrupted 3 نظر1 پسند

دستای تو گرمه، منم سردمه.

میزبان امسال استان گلستانه.امیدوارم چرت باشه ، دانشگاه ازاد تهران به اندازه کافی دور هست.از استرس نمیدونم چیکار کنم.

 هوا سرده.دارم چاق میشم. دارم از بین میرم. تنها چیزی که تو این مدت گیرم اومد همین استرس بود.نمیدونم. تو همه چی باختم.کمپلکس دست نخورده مونده. ویدیو های دوره حتی باز هم نشدن. خیلی وقته ورزش نمیکنم. بعد زنده ی خودم رو مخفی کردم. تمام شب بیدارم ، شبیه مرده ها شدم.در واقع تو مرحله ای از زندگیمم که نمیدونم دقیقا چه غلطی دارم میکنم.خدایا:))))

1402/4/22 01:35 !Interrupted 0 نظر0 پسند

چرا دیگه نمیخندم؟

حس کنکوری بودن دارم. انگار سازمان سنجش داره اذیت میکنه و جوابا نمیاد و من از استرس تحلیل میرم.

اون نقاشی رو کامل کردم ، بیشتر مغزم در اختیار انگزایتی بود. نگار می گفت تو؟ استرس؟ نمیدونم.

چک کردن وبلاگ اون بچه حالمو بدتر کرده. فکر کردن به نصب دوباره سوشال مدیا باعث میشه بترسم.

قرار بود پیشرفت کنم ،

چیزی جز خاکستر اینجا نمیبینم.

ولی من تنها شرکت کننده از البرزم. به نظر میرسه اونقدرام نباید نگران بود.البته، تو باید میرفتی مرکز. 

شیطان میگفت. انسان نمیتونه از حلقه اعمالش فرار کنه. مقدر شده؟ بی فایده به نظر میرسه.

هیچ فایده ای نداشته و من فقط دوستامو طرد کردم =)

 

1402/4/21 15:35 !Interrupted 2 نظر1 پسند

پنیک کرده بعد مرحله انتخابی

من رو ۲۹ تا گزینه حساب کرده بودم اونوقت نشستم میبینم ۳۴ - ۳۵ تا سوال هست و چند ثانیه بیشتر ندارم! اگر اولش میزدن ۴۰ تا سوال من میرفتم مرکز به سوالا جواب بدم نه مثل الان!

نمیدونم نتیجه چی بشه ، خیلی ریلکس داشتم جوابارو چک میکردم مراحل بعدی و دیر دیدم. ولی اون ۳۰ تایی که روشون کار کردم اوکی بود حداقل ۲۸ تاش درسته. از ۱۰۰ امتیاز ۷۰ و میگیرم نه؟

تو شوکم.

:)

1402/4/21 10:45 !Interrupted 0 نظر1 پسند

پنجه صبحه بیدار

های رو بلو دریم

کاش تو اینجا بودی

نه رو گوشیم

بلو دریم

....‌‌

You'll be the sadest part of me

That part of me never be mine

....

منی که کل شب و بیدار بودم: خب صبح شده پاشیم ورزش کنیم! هیچ ایده ای ندارم قراره چه اتفاقی بیوفته. ولی اگه برم فنی حرفه ای همه چی خیلی بهتر میشه و روز بهتری خواهد بود ، نه از لحاظ تقلب و اینا بخاطر طبیعت اونجا و کلا فضای کارگاه

....

Some body told me

That you had a boyfriend

Who looks like a girlfriend

That i had in february of last year

....

!I'm breaking my back just to know your name

....

من اصلا ادم خسودی نیستم ، ولی به این مرد واقعا حسادت میکنم که دوبار بیرون ایران و دیده و امیدوارم تو مسابقات ۲۰۲۴ من برم اون انتخاب نشهههههه.

...‌‌.

دارم رد میدم و ۴ ساعت و ۵۰ دقیقه مونده!

1402/4/21 05:08 !Interrupted 0 نظر0 پسند

من همون قماربازم که مهم نی باختنم

ساعت سه صبحه و من فقط دارم با دیدن ولاگای ملت از مسابقه و شب امتحانشون خودمو سرگرم میکنم ، ۷ ساعت مونده فقطططط.

تو تراس گرفتم خوابیدم و هوا وحشتناک سرده.دارم رد میدم یکی نجاتُم بدههههه

فردا برم فنی حرفه ای؟ نرم؟ لعنتی.نمیدونم. اگه نرم و بعد بتونم برسم کشوری میگن ایول تنهایی تونست برم مربی اونجا باشه خودم عذاب وجدان میگیرم که انجامش ندادم.ولی اصل کار کشوریه.اره.هام.اثرات بی خوابی.

1402/4/21 03:05 !Interrupted 0 نظر0 پسند

دارم غرغر میکنم؟ از دلتنگیه.

اون همیشه از بسکتبال حرف میزنه. معلومه که عاشقشه ، عاشق دویدن ، عاشق سنتر بودن ، عاشق سالن و توپش.یادمه می گفت مهم نیست که دیگه نمیتونی ورزش کنی. توی چیز دیگه ای خوبی.

امروز صبح مسئول مسابقات زنگ زد و گفت فردا ازمونه ، بهم پیام بده تا ی شرح فنی برات بفرستم. پارسال این خانم اصلا براش مهم نبود.برای من هم مهم نبود.

گرافیک از ی جایی به بعد شد بخشی از زندگیم که نمی شد جداش کنم. اما علاقه؟ نمیتونم مثل وقتی که به کیسه بوکس ضربه میزدم تو وجودم حسش کنم. انگار صرفا ی پله ست. انگار نتیجه انتظارات خانواده ست ، قصه ی بیشعوری و گوسفند هایی که به دنبال هم راه میوفتن و نمیدونن مقصدشون دره ست. 

عمیقا بهت حسادت میکنم بچه. امیدوارم موفق بمونی ، امسال طلارو بگیری و من هم.

1402/4/20 13:22 !Interrupted 0 نظر0 پسند

نمیبینی دوست دارم کوری حتما.

به نظر میرسید همه چیز به فنا رفته. اغلب وقتی از این جمله استفاده می کرد که آشفته ، غرق در احساسات بیهوده و درگیر شب بیداری های بیمار گونه اش بود.فکر می کرد شرایطی مستثنی شبیه بلایی آسمانی روی زندگی اش سایه انداخته ، فکر می کرد و فکر می کرد و در یاوه گویی های شبانه اش می گفت : کاش تبعید میشدم و این قدرت ماورایی فکر کردن را از من و مغز فلک زده ام می گرفتند.
 


سرش خلوت شده ، تند تند پست میزاره.نمیدونم ریاضی برداشته یا تجربی. نمیدونم الان حالش چطوره. دوستاش هواشو دارن؟ هنوز به همون قشنگی میخنده؟ هنوز با مشکات بحث میکنه و هستی رو تو بغلش میگیره؟ نمیدونم، از اولش هم چیزی نمیدونستم. وقتی بدون اینکه خودم بفهمم تمام مدت بهش خیره می شدم ، فقط به این فکر میکردم که آدم زیباییه. تو ذهنم صداش می کردم خوشگله ، بعد اون خودش رو معرفی کرد و در حالی که میخندید گفت من و انتخاب کنید. تک تک جزییاتش و یادمه ، وقتی نتایج اعلام شد گفت حوصله ندارم. انتظاری هم نداشت. سرش پایین بود ، کنار اون هرزه ی مو صورتی نشسته بود و من اون لحظه رو به یاد اوردم. نمیدونم. این حس..اسمش دلتنگی نیست. دویت داشتن هم نیست که اگر بود اینطور خودش رو نشون نمیداد. قلب نا آرومم هم به خاطر اون اینطور نشده. ولی..اون زیبا تر از ی اشتباه بود..نمیدونم=)

1402/4/20 00:34 !Interrupted 0 نظر0 پسند
قدرت گرفته از بلاگیکس ©
© هم آماده باش ، هم تیکه پارم.