لندن بهش میگن bad B ، اینجا بهشون میگیم پرستو.

لندن بهش میگن bad B ، اینجا بهشون میگیم پرستو.

خیلی وقت بود که نمیلرزیدم.

این که این دختر ها کی دست از سرم بردارن ، فکر نمیکنم خدا هم چیزی بدونه.

امروز شیمی نخوندم.(زیر ۴ ساعت که مطالعه حساب نمیشه.)

به خواهرم قول داده بودم تابستون و کنارش باشم ، چون از شهریور ۴۰۲ فقط داشتم درس میخوندم.

فهمیدم علاوه بر انسان نبودن خوش قول هم نیستم.

چی بگم!

اون خونه پر عطر بارون بود ، گل و لای تو وجود من به این راحتی پاک نمیشد.

نشستم گوشه اتاق.

تو آینه دیدم ی ادم وایساده ، لاغر ، با دست های دراز ، با چشم های خالی.گفتم این منم؟

آینه خندید ، خندیدم.

این دختر ، این لکاته ، این ساحره.

چی از وجودم کند و رفت که به این روز افتادم؟

برای همه ی اینها، ما زیادی جوون نیستیم؟

یادمه ، یکی از وبلاگا نوشته هامو خونده بود و بعد گفته بود"فکر میکردم این پسر ۲۵ به بالا باشه ، پروفایلشو چک کردم دیدم بچه مدرسه ایه.چه بلایی سر نسل جدید اوردیم؟"

میلرزم ، ۲۵ نه ، مثل ی پیرمرد ۸۰ ساله.

جنسیت خود را وارد کنید.

چی بگم!

با این قلب میخوای مبارزه ام ببری؟

امشب یادت بمونه که داشتی جون میکندی و نبود.

سگی اگه باز بهش زنگ بزنی و ناز بکشی.

نری پرت کنی خودتو از رو پلا!

درس نخوندم ، درس نخوندم ، تمرین نکردم ، پروژه رو کامل نکردم ، کامل نکردم،کامل..

پاک میشه.

همش.

شیمی!