هنوزم برای اینکه ازت بپرسم طردید دارم.

تو این چند ساعت فهمیدم که کلا خانوادگی اصرار شدیدی نسبت به جمله "با اینکه هیچی نخونده نمره ش این شده" داریم.یعنی کلا میخوایم بگیم ادمای تنبل اما باهوشی هستیم و تلاش خیلی کممون نتیجه خوبی داره.بعد ترازش چند شده این بچه! ۴هزار! ریاضی و -۱۳ زده! جامعه شناسی و ۲ زده! و ما همچنان خوشحالیم چون تو سال کنکورش هیچی نخونده بود ولی گزینه هارو خالی نذاشته:)اطلاعی از نتیجه نهایی نداریم خوشبختانه.

ولی در کل می خوام اینو بگم که با همین حرف ها منم خر کردن. گفتن تو درس نمیخونی و معدلت اینه پس بخونی  چی میشی! در حالی که من پتانسیلم

واقعاهمونقدره..بیشترین بازدهیم هم همون ۲ ساعت قبل امتحانه که واقعا می خونم اون بازه زمانی و! همینا هوس آزمون دادن برای مدارس دیگه رو انداختن تو سرم..منی که با کلی شوق از پولی که خودم داشتم کتاب تست خریدم حالا که واقعیت و میبینم از همه چی زده شدم. 

ذهن احساسیم میگه گرافیک و بچسب،زندگی همینه.اینطوری نه اضطرابی تحمل می کنی نه رو هچی و پوچ سرمایه گذاری می کنی.

و ذهن متفکر،

اون غرق لذتیه که ذهن احساسی بهش وعده داده. اون مکان مقدس،چیزی جز اون قابل قبول نیست.

خلاصه که سر در گمم. از تموم شدن مرداد ماه ناراحتم.اون گفت که چیزی نمونده ، همیشه فکر میکنم زمان زیادی هست.

-انقدر ادم فروتنی ام که پذیرای بدی هاتونم هستم.

تابستونه.فقط چون تابستونه. آذر که برسه همه چیز تموم میشه.

میشه؟