واسه خودم الکی میرم و میام..

استاد با تاخیر اومد تو کلاس. تخته رو آماده کرد و کامپیوتر همه رو چک کرد. درباره اینکه قبلا کار کردیم یا نه سوال پرسید. گفتم من مدرک پیشرفته رو دارم، گفت پس برا چی اومدی؟(دقیقا با ی لحن جدی) خلاصه کلاس شرو شروع کرد و من امیدوار بودم چیز جدیدی یاد بگیرم.

_ کسی می تونه بگه رزولیشن یعنی چی؟

_بنا بر این خود معنای اسم فتوشاپ ، یعنی..

_ این ابزار براش تول هست که می تونید باهاش..

من واقعا خورده بود تو ذوقم:))) نشسته بودم سر جلسه ای که استاد با معرفی ابتدایی ابزار ها شروع می کرد؟ و از من می خواست چون حرف هاشو حفظم به بقیه کمک کنم؟

_دیگه نمیرم بقیه روز هارو.

۹ ساعت از روزم رو صرف هیچی کردم.فردا یکشنبه ست، یادمه که یکشنبه ها روز شانس بود. چی از شانس می دونی؟ این خوشحال بودن های موقتی،

_آخرین باری که اینطور لبخند زدم اسفند ۱۴۰۰ بود.

دنبال فایده میگردم نه لذت. زندگی شبیه آرت بورد نیست که کنترلo بزنی و همه چی توی درست ترین جای ممکن قرار بگیره.از پس این بر نیام، چی می مونه برای اینکه بدو ام؟

این اعتیاده، من واقعا بیشتر می خوام..