من فقط ی بچه بودم.

!Interrupted
1402/04/30، 11:01

این طلسم خیلی وقته شکسته. به هر حال، من برای تو گریه نمی کنم بچه. همه چیز خیلی مبهم بود. و طبق گفته ی خودش ، برای اولین بار داشتم درباره خودم حرف می زدم. درباره چیزی که ازارم می داد ، بغضی که توی این چند ماه تو گلوم مونده بود. 

تا دیشب نمی دونستم می تونم تا چه حدی ضعیف باشم. همیشه در حال محافظت از خودم بودم، با بروز ندادن احساساتم،با مخفی کردن همه چیز. خالی بودن؟ نه عزیزم. گاهی انقدر پر از همه چیز میشم که نمی دونم باید کدوم رو هندل کنم. 

نمی دونم، تابستون ۱۴۰۱ داره تکرار میشه.

2 نظر2 پسند
قدرت گرفته از بلاگیکس ©
© هم آماده باش ، هم تیکه پارم.