هم آماده باش ، هم تیکه پارم.

هم آماده باش ، هم تیکه پارم.

خدا ام بزنم زمین سر پام سریع

روز اول-illegal activities

روز اول-illegal activities

روز اول تغییر محیط بود.شاید اگر برای کسی توضیحش بدم ، درک و تصور درستی از این اتفاق نداشته باشه.اما بعد از مدت ها کابوسِ the green eyes guy ، محیط تغییر کرد و امیدوارم تاثیر گذاریش به قدری باشه که دیگه کابوسی سراغم نیاد.

دوران بدی بود،خیلی بد، و صادقانه،از سرچ کردن تصاویر وحشت انگیز مار های افعی و بیمارستان های متروکه، و پرامپت های طولانی نوشتن برای krea تا بتونم دقیقا چیزی که توی رگ هام حس میکنم و ببینم ، خسته و فرسوده شده بودم. 

امروز وقتی بحث این چشم های منزجر کننده پیش اومد،نه چیزی توی رگ هام قلقلکم داد و نه دچار اون حملات بی دلیل شدم.در واقع به طرز ترسناکی،تمام این مدت حتی یک بار هم بهش فکر نکرده بودم.انگار به کل از یادم رفته بود و حالا انقدر ازم دوره که دیگه نمیتونم بهش چنگ بزنم.

این،اولین بخش مثبت امروز بود.

بعدی،دوباره تمرین و شروع کردم،دویدم و شدو زدم.به همون اندازه که فوت ورکم خوبه توی آپرکات و سرعتی ها افتضاحم.اما نه این مسئله باعث دلسردیم شد و نه زخم های روی دستم بعد از اینکه دستکش و در اوردم.چون در نهایت،ضربان قلبم داشت سرم فریاد می کشید و مدت زیادی بود که از چنین فریاد هایی لذت نبرده بودم.

بعدی،چند صفحه از فیزیک رو روخونی کردم و ی خلاصه از فرمول هایی که کمتر باهاشون تمرین حل کرده م و تو ی برگه نوشتم.تنها فعالیت درسی امروز بود،اما لااقل ۰ نبود.

بعدی،بالاخره ترس رو کنار گذاشتم و با کیامهر حرف زدیم و برنامم و داره می نویسه.ارتباط زیادی با تغییر محیط داشت و شاید اگر دیشب اتفاق می افتاد،امروزم رو از دست نمی دادم.

امروز، ۱ از ۱۰ بود.

فردا فیزیک رو تموم می کنم.

1404/8/30 23:23 !Interrupted 0 نظر1 پسند
قدرت گرفته از بلاگیکس ©
© هم آماده باش ، هم تیکه پارم.