روز پنجم-the push i needed

پشتیبانم زنگ زد.گفتم مشاور توی روند درس خوندن بهم کمکی نکرد.
دروغ هم نگفتم.
قبلا درس نمیخوندم و وقتی بهم برنامه میداد هم،نمی خوندم.
امروز، نسبتا تابستونی بود.
تمام مدت زیر کولر نشسته بودم و مستر ربات می دیدم.
قسمت ۷ دیوانه وار بود.شاهکار واقعی.
نمی دونم قبل از این چطور به سریال هایی مثل بریکینگ بد و پیکی بلایندرز می گفتم شاهکار.
هر قسمت بیشتر از قسمت قبل رکب می خوری.و دقیقا زمانی که فکر میکنی حالا همه چیز روشن شده،
سم اسماعیل با خنده ی شیطانی و ذهن مریضش بهت ثابت میکنه هیچی نمی دونی.
نمی دونم چجوری باید دووم بیارم تا هفته ی آینده که دوباره بتونم وقت آزاد داشته باشم و ادامه ش و ببینم.
خلاصه،امروز صفر مطلق بودم.
هدف هر هفته همینه. از ۰ شروع میکنیم،به ۱۰،به ۲۰،و در نهایت به ۸۰ می رسیم،و جمعه ها دوباره همه چیز به ۰ میرسه.
چیزی که جالبه اینه،روند کلی در مقیاس بزرگتر،هیچوقت ۰ نمیشه.
فردا..فردا روز مهمیه.
براش مشتاقم.