داشتم تپه رو میرفتم بالا،افتادم با مغز.

این وبلاگ تبدیل شده به یک دفترچه پر از قول و قرار هایی که هر چند وقت یک بار پاشون قسم میخوردم.

امشب اما با وجود قول هایی که دادم،قسم سخت نخوردم.

این فرایند،بهتر شدن،رشد،رسیدن،نیازی به قسم نداره و حتی قول ها هم تضمینی برای ادامه دار بودنشون نیستن.

این فرایند نیازمند سقوط و از نو شروع کردنه.و من سال هاست باهاش درگیرم.

بر خلاف عقایدی که قبلا در این باره داشتم،بعد از هر سقوط بیشتر از دفعه ی قبل نمیبازم.در واقع یاد میگیرم که چطور دوباره بالا بیام.و هر بار،چون روی قله ی مرتفع تری پام میلغزه و می افتم،دوباره رسیدن به قله سخت تر میشه.و این سختی بد نیست.شاید باید بهش فرصت بدم.

در نهایت رسیدن به تکامل پایانی نداره.و هر قدر که بالاتر بری،باز هم برای سقوط دوباره جا هست و هر بار توی بالا اومدن بهتر میشی.

امشب دوباره میرم روی حالت هواپیما تا بتونم بهتر فکر کنم.

مثل همیشه،از نتیجه ش خواهم نوشت.

 

0 نظر3 پسند
قدرت گرفته از بلاگیکس ©
© هم آماده باش ، هم تیکه پارم.