Stop it,behave
!Interrupted
1404/4/1، 12:16

تابستونه،جنگه،روز مزخرفیه ، و دارم درس میخونم.
می دونم که وقت نیست.می دونم که این روز های آخر حکم ارامش قبل از طوفان رو دارن.
قبل از سرزنش.فریاد.مردود.
یازدهم رو از چند روز پیش شروع کردم.اوضاع خوبی نیست.به اندازه ی عمر یک جنین کامل از تحصیل عقبم،۹ ماه تمام.
پستی که سال قبل توی سایت سمپادیا نوشته بودم : 'از المپیاد ی جوری رکب خوردم که کم مونده برم تو گپای کنکوری و بپرسم 'حنیف بهتره یا فرهمندنیا؟'
به واقعیت پیوست و این کنکوریِ حقیر فرهمند نیا رو انتخاب کرد D:
شرمنده ام ، اما همچنان آماده،نور های عجیبی می بینم و اعتنایی نمیکنم،به فردا فکر می کنم،فردایی که ممکنه هیچوقت از راه نرسه،به اِلی،کسی که هیچوقت پیداش نکردم،به مبارزه ی پی در پی و مصدومیتم،به کلاس یازدهمِ تجربیِ ۱،به آینده، آینده ای که ممکنه هیچوقت از راه نرسه..