فردا ، فردا همه ی این ها پایان خواهد یافت!
جاناتان مرغ دریایی ، دو کتاب از شاملو ، از ابتهاج و ی کتاب شیمی.نگاه می کردم به هر طرف ، کتاب ها رو سر جاشون مرتب می کردم و روشون دست می کشیدم.نشسته بودم کف زمین و کتاب صائب تبریزی تو دستام بود.هر چقدر دنبال فروغ می گشتم چیزی نمیدیدم.آخوندک!از سهراب گذشتم ، برای فهمیدن آب به شیمی احتیاج داشتم.
خواب میدیدم.خواب.باید به کاکتوس آب بدم.باید همه چی و سر جاش بزارم.تک تک الکترون های بیرون زده از وجودم رو.
اگر بحث دویدن بود ، اراده ای قوی تر از جاناتان داشتم.