تق ، تق تق ، تق

شیمی عمومی سیلبربرگ، گفتم اگر این دختر شرشو از زندگیم کم کنه شاید المپیاد شرکت کردم.بعد گفتم که چی ، شیمیه دیگه،من که قرار نیست رتبه ای بیارم.

پنجشنبه بریم کتابخونه دنبالش می گردم.

من آدم درس خوندن بودم! شاید بشه کامبک زد.